واضح در روز عاشورا نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت و پس از گرفتن اجازه راهی میدان شد. او به صورت پیاده در حالی که این رجز را میخواند: البحر من طعنی و ضربی••• یصطلی و الجوّ من سهمی و نبلی یمتلی اذا حسامی فی یمینی ینجلی••• ینشقّ قلب الحاسد المبجل «دریا از نیزه و شمشیر زدنم گرم و فضا از تیرهای من پر میشود؛ چون شمشیرم در دست راستم ظاهر شود، قلب شخص حسود را پاره سازد».
بر اثر جراحاتی که بر او وارد شد بر زمین افتاد. در آن حال به امام حسین (علیهالسّلام) استغاثه کرد و از او مدد طلبید. امام (علیهالسّلام) با شتاب خود را به بالین او رساند و او را در آغوش کشیده و صورت به صورتش نهاد. واضح که در حال جان دادن بود. از روی شوق به خود میبالید و میگفت: چه کسی همانند من است در حالی که پسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورتش را بر صورتم گذارده است، سپس روحش از قفس تن بیرون رفت و به ملکوت اعلی پیوست.
(آنچه در برخی مقتلهای معاصر، مانند مقتل العوالم، ابصارالعین و مقتل الحسینمقرم، تحت عنوان «واضح ترکی» و «اسلم» نقل گردیده، از نحوه شهادت آنها بر میآید که ظاهراً همین غلام ترکی باشد. برای توضیح بیشتر، به بخش یاران امام حسین» در جلد دوم کتاب مقتل جامع سیدالشهداء، عنوان «غلام ترکی» مراجعه شود.)